جولای خدا

دوباره نزدیک هستیم به تغییر و شروعی دوباره...

خدایا دوست دارم با همه بی معرفتی هام. دوست دارم واسه همه خوبی و بدی هایی که بهم گذشت...

دنبال آرامشم و خوشحالی

سال نو به آدم حس تازه میده کاش بتونم استفاده کنم ازش

جولای خدا...

صبح هایی که بدون بوق ماشین و با آرامش از خواب پا میشی و هوای تازه استشمام می کنی بسی به افزایش آرامش و قدرت تفکرت اضافه می کنه...

خدایای بیفزای

جولای خدا...

امشب یه کوچولو وقت داشتم آرامش داشتم تا یاد خاطرات بیفتم...

این موقع شب پست بذارم.

وبلاگ رو ورق بزنم...

ایمیل بخونم...

فکر کنم...

 

جولای خدا...

زندگی پره از سربالایی ها و سر پایینی ها...

بعضی زمانا دوست داری چه زود بگذره... هر چی آرامش بعد از طوفان خوبه. استرس قبل از طوفان بده...

آخدا کنارمون باش

جولای خدا...

اردیبهشت 97 شده... داره میگذره ...

این روزا آرامش دارم در عین تلاطم، این روزا سکون دارم در عین حرکت...

این روزا صلح دارم در عین جنگ درونی...

این روزا دنبال دلیلم، دلیل ادامه مسیر، دلیل برگشت به گذشته...

خدایا محافظمون باش

جولای خدا...

نوشتن مطلب تو این وقت سحر خیلی مطالب رو یادم میاره...

یه حالیم می کنه... 

خیلی تغییر کردم و دیگه اون حال و هوای گذشته ها رو ندارم

اما این اوقات رو دوست دارم. آرامشش رو دوست دارم. خداش رو دوست دارم

جولای خدا...

ماه رمضون داره تموم میشه

جام جهانی داره شروع میشه

کار زیاده و پر فشار

منم درگیر و فراموشکار

میگذرونم این روزا رو...

جولای خدا...

شب جمعست و من تنها تو دفتر مسقط هستم... تنهای تنها

دور از همه، دور از خودم، دور از خدا...

عصبانی از شرایط جاری، از معادلات نامساوی، از خودم، از خودمون، از بی انصاف ها ..

امید به آینده همیشه هست...

جولای خدا...

حالمان بد نیست غم کم می خوریم کم که نه! هر روز کم کم می خوریم آب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند خود نمیدانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی آفتاب؟؟ خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گ جولای خدا...